کسی که از راه خاکساری یا خوشخوئی در سلام گفتن سبقت کند. گویند مرد افتادۀ پیش سلامیست. (آنندراج) : هرجا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. شفائی (از آنندراج)
کسی که از راه خاکساری یا خوشخوئی در سلام گفتن سبقت کند. گویند مرد افتادۀ پیش سلامیست. (آنندراج) : هرجا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. شفائی (از آنندراج)
کسی که از راه خاکساری یا خوشخویی در سلام گفتن سبقت کند: مرد افتاده پیش سلامی است هر جا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. (شفایی) کسی که در سلام پیشدستی کند
کسی که از راه خاکساری یا خوشخویی در سلام گفتن سبقت کند: مرد افتاده پیش سلامی است هر جا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. (شفایی) کسی که در سلام پیشدستی کند